از بزرگترین کمالات انسانی تجاوز از اشخاصی است که به او بدی کردند. و صفت عفو و تجاوز، از صفات جمالیه حق تعالی است که اتّصاف به آن تشبّه به مبادی عالیه است. و کسی که در تحت تربیت ربُّ العالمین واقع شد، و مربوب ذات مقدّس حق تعالی شد، باید در او از صفات جمال حق ـ جلَّ و علا ـ جلوه[ ای] حاصل شود، و مرآت جمال جمیل الهی گردد. و از بزرگترین اوصاف حق، رحمت بر عباد و تجاوز از سیّئات و عفو از خطیئات است.
و اگر در انسان حظّی از این اوصاف نباشد، در جواب سوال قبر ـ که وقت بروز سرایر است ـ نتواند گفت: «رَبِّیَ الله ُ» آن گاه که سوال شود: «مَن
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 425 رَبُّکَ»؛ زیرا که انتخاب این اسم در بین اسماء، اشارت به آن شاید باشد که در تحت تربیت کی بودی، و دست قدرت کی در تو متصرف بود در حیات دنیاوی؟ پس اگر انسان در تحت ربوبیّت ذات مقدّس حق تربیت شده باشد، و ظاهر و باطنش مربّی به آن تربیت باشد، جواب می تواند دهد. وگرنه، یا جواب ندهد و یا «ربّی الشّیطان» و یا «ربّی النفس الامّارة» شاید بگوید.
و باید دانست که ریشۀ صفح و تجاوز، از ترک حبّ دنیا و نفس، آب می خورد؛ چنانچه انتقام و غضب بی مورد ـ که در این مقام مقصود است ـ از حبّ دنیا و نفس و اهمیت دادن به مآرب دنیائی ریشه می گیرد.
و از این بیان معلوم شد که صفح از جنود عقل و رحمان و از لوازم فطرت مخموره است. و ضد آن که انتقام است از جنود جهل و ابلیس و از لوازم فطرت محجوبه است؛ زیرا که آنان که به فطرت اصلیّه و روحانیّت فطریّۀ خود باقی هستند، از آلودگی به محبّت دنیا و نفس مبرّی هستند و از تکالب ـ که از خواص نفس سبعی است ـ عاری و بری هستند.
وامّا محتجبین به حجاب طبیعت، چون سر و کار با آمال نفسانیّه و مطلوبات طبیعیّه دارند، بر سر جیفۀ آن تکالب کنند، و قوّۀ غضب خود را در راه طبیعت خرج کنند، و وسائلی را که خدای تعالی برای خلاص از دام دنیا و طبیعت به آنها داده، با همان وسائل در دام آن افتند، و به نعمتها و امانتهای خدائی خیانت کنند، و دست ناپاک نفس امّاره را بر آنها دراز کنند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 426